رفتن بیرون؟

ساخت وبلاگ
نمیتونم از شر این فکر خلاص بشم...

یه دفه که با "کیارش تو ماشین نشسته بودیم، داشتیم درباره چنتا چیز حرف میزدیم، که یهو گفت که باهاش رفته بیرون و درباره فلان چیز با هم حرف زدن... من اصلا به روی خودم نیوردم که اینو شنیدم... اونم اصلا به رو خودش نیورد. فکر کنم از دهنش پرید... خدایا.. درست شنیدم؟ یعنی یه زمانی اینقدر با هم صمیمی بودن که رفتن بیرون؟ دختر به این مومنی، با این رفته بیرون؟ خدایا ... من چیکار کنم؟ این چه وضعیه؟

تا یادم میوفته، تو دلم یه حس بدی پیدا میکنم... دلم میپیچه تو خودش... یه درد عجیب غریبه... دلم میخواد ول شم رو تخت و خودمو جمع کنم. پاهامو جمع کنم تو دلم. احساس میکنم اینجوری بهتر میشم. کاش میتونسم حقیقتو بفهمم حتی اگه دردآوره. کاش... و هزارتا کاشِ دیگه...

میدونی چیه... خود منم همچین اینقدرا پاک دامن نبودم... من اشتباهام کم نبوده. نه اینکه خیلی اشتباه کرده باشما، ولی خب بی اشتباهم نبودم. سال اول دانشگاه اجازه دادم یکی خودشو بهم بچسبونه. منم از سر دلسوزی، از ترس اینکه نکنه دلش بشکنه و اینا محلش میذاشتم. کار به جای خوبی ختم نشد... سال دوم دانشگاه یکی دیگه پیداش شد. همونی که هنوز دوستم داره. ایندفعه اصلا صمیمی نشدم. نمیخواستم دوباره دل یکی دیگه رو بشکونم... گرچه بازم این اتفاق افتاد... ولی خب من دیگه با کسی بیرون نرفتم، دست کسیو نگرفتم،... من سعی کردم همونجوری باشم که دوس دارم عشقم همونجور باشه... اون زمان عاشق نبودم ولی الان هستم... و این خیلی واسم سخته که بفهمم با کسی بیرون رفته. اینقدر زود خام شده؟ آخه مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دخترایی که تنشون میخاره کم نیستن. اما این از اونا نیست. کلا فرق داره.

خدایا، نمیتونم درک کنم چی گفتن و چی بینشون گذشته که حاضر شده بره بیرون. قلبم داره میاد تو دهنم...

چرا همیشه من دیر میرسم؟ چرا قبل من همیشه یکی دیگه باید باشه؟ خدایا دلم میخواد همینجا بزنم زیر گریه تا شب گریه کنم. گریه کنم تا بمیرم. این چه دنیاییه که حتی همچین دختر خوبی رو هم گول میزنن؟

خدایا...

درسته که سابقه ی خودم زیاد خوب نیست. من قبلا با یکی رفتم بیرون. اما خدا شاهده که دوستش نداشتم. آره... اشتباه کردم. وقتی دوسش نداشتم چرا رفتم بیرون؟ چرا گذاشتم دل ببنده؟ خدایا، من اشتباهمو فهمیدم. واسه همینم سال بعدش تکرارش نکردم... اما... این چه وضعیه؟ من که توبه کردم با همون یه بار. چرا اینو میذاری سر راهم؟ چرا میذاری عاشق یکی بشم که...

کاش تموم میشد این درد. یا همه چی درست میشد یا میمُردم راحت میشدم...

کاش میفهمیدم اونم مث من اشتباه کرده که رفته بیرون، اونم مث من دوستش نداشته... فقط همین

خودم. من واقعی...
ما را در سایت خودم. من واقعی دنبال می کنید

برچسب : بیرون رفتن با خواستگار,بیرون رفتن با دوست دختر,بیرون رفتن با دوست پسر,بیرون رفتن با نامزد,بیرون رفتن روح از بدن,بیرون رفتن از گروه در وایبر,بیرون رفتن زن از خانه,بیرون رفتن با دختر,بیرون رفتن از تانگو,بیرون رفتن از گروه در لاین, نویسنده : namelessmea بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 15:18