شاید...

ساخت وبلاگ

نمی‌دونم درسته یا نه، ولی وقتی خیلی از مریضا رو می‌بینم، به خصوص الان که توی بخشِ روان ام، اول ناخودآگاه خدا رو شکر می‌کنم...

بعد، بلافاصله به این فکر می‌کنم که ممکن بود منم جای اینا باشم... اگر منم مامانم فلاجور بود، من اینجا نبودم... اگر منم بابام اونجوری بود، من الان اینجا نبودم...

حس می‌کنم این شانس، بی‌هزینه نیست... این شانس الکی گیرم نیومده که همش خوش بگذرونم و سرمو با غرور بالا بگیرم و فکر کنم آدم خاصی‌ام و سرخوش و مست باشم...

این شانس به من داده شده که دستِ کسایی که این شانس بهشون داده نشده رو بگیرم... فقط همین... این‌جوری شاید تعادل دنیا یه ذره بهتر برقرار بشه...

خودم. من واقعی...
ما را در سایت خودم. من واقعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : namelessmea بازدید : 78 تاريخ : جمعه 13 دی 1398 ساعت: 3:31