آلبوم جدید چاوشی هم اومد. بینام... یعنی همون اسمی که من واسه خودم انتخاب کردم توی بلاگفا...متأسفانه، آقای چاوشی آلبوم خوبی درست نکرده. حقِ این اسمو خوب ادا نکرده... :)یادم میاد واسه اولین بار که آلبوم پاروی بیقایق رو گوش میدادم، هی دلم میخواست روی هر ترکاش قفلی بزنم... و از طرفی، هیجان داشتم که ببینم ترک بعدی چی واسم داره...اما این آلبوم، نه... هی تا نصفه گوش دادم و زدم جلو...به کجا داری میری آیِ چاوشی؟ هعی..., ...ادامه مطلب
هرموقه اتفاقی میوفته که ناراحتم میکنه، مثلا از دست کسی ناراحت میشم، پناه میبرم به تنهایی. همیشهی خدا همینطوره. گاهی شده که حتی چندماه تلگرام آنلاین نشدم و جواب کسیو ندادم... یا مثلاً همه عکسای پروفایلمو پاک میکنم. اکانتمو پاک میکنم. نمیدونم... هردفه یه کار... نمیدونم چرا این کارو میکنم... احتمالاً دلیلش این, ...ادامه مطلب
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی؟ای عجب ازاین طرف هاهم گذاری داشتی!راه را گم کرده بودی نیمه شب شایدعزیزیاکه شاید بادل تنگم قراری داشتی!مهربانی هم بلدبودی،عجب نامهربانبعدعمری یادت افتاده که کاری داشتیسر به زیر انداختی و گفتی آهسته سلاملب فرو بستی نگاه شرمساری داشتیخواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکستنه،نگفتم سالها چشم انتظاری داشتیبانوازش می کشیدی آه،و میگفتی ببخشسر به دوشم هق هق بی اختیاری داشتیوقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من شاید از دیوانه ی خود،انتظاری داشتیصبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بودکاش میشد باز در خوابم گذاری داشتیعشق یعنی بی گلایه لب فروبستن،سکوتدلخوش از اینکه شبی با او قراری داشتی!شهریار پینوشت: ازین به بعد گهگاهی که چیزی ندارم بنویسم، شعرایی که دوس دارمو میذارم..., ...ادامه مطلب
هیچکس نمیدونه چی قراره بشه... ولی خب... نا امیدی تموم وجودمو گرفته. رخنه کرده تو تک تک سلولای بدنم... اینکه قرار نیست بتونم دختر خوبی پیدا کنم، اونجور که باب دلمه... اینکه اصولا همهی این آدما پتانسیلشو دارن که ولم کنن برن پی کارشون... کارشون به جایی برسه که دیگه وجود من لازم نباشه... اینکه تا خوبتر از منو پیدا کردن، منو به کلی یادشون بره... اینکه خیلیا هستن که بهتر از منن. چرا من نمیتونم اونجوری باشم. اینکه چرا بعضیا بدون هیچ دلیلی باهام سرد رفتار میکنن. مگه من چکار کردم... نمیدونم این ترسا از کی و کجا تو وجودم رخنه کردن. اما هستن. یه جا اون گوشه مغزم نشستهن,ناامیدی,ناامیدی از خدا,ناامیدی از رحمت خدا,ناامیدی در قرآن,ناامیدی چیست,ناامیدی از درگاه خدا,ناامیدی در کنکور,نا امیدی از کنکور,نا امیدی در قران,نا امیدی از عشق ...ادامه مطلب
خدایا، میدونم که میدونی، ولی خب منم مینویسم. چه اشکالی داره... خدایا... میدونی که دوستش دارم... میدونی که همون اوایل وقتی حرف میزد واقعا واسم با بقیه فرق داشت... مهربونی ای که تو وجودش بود، تو وجود هیچکس دیگه نبود... روشنفکری ای که تو وجودش بود، تو وجود هیچکس دیگه نبود... خدایا، میدونی که چقدر دوستش دارم... خدایا، کسی که اون پیامو داده کیه؟ همینه؟ یعنی واقعا راست میگن که دل به دل راه داره؟ خدایا، میدونی خودت که چقدر حالم بده. نمیدونم چرا. شاید ترسِ از دست دادنشه. شاید ترس از اینکه نکنه حالا که میدونم اونم منو دوست داره، رفتارم عوض شه... اصن نکنه در مورد من اشتب, ...ادامه مطلب
خوبیش اینه که دیگه اینجا کهنه نمیشه. اصلنم نباید نگران این باشم که فلان سوژه از دستم در رفت. چرا؟ چون اینجا خودِ منه. چیزاییه که هر روز از درونم میجوشه میاد بیرون. هر روز باهاشون سر و کله میزنم... نمیدونم درباره کدومشون بنویسم. خیلی جالبه که حتی الان که چنتا چیز دارم واسه گفتن، بازم ته وجودم این ترس هست که نکنه یه روزی بیاد که چیزی نداشته باشم بنویسم دربارش... بیخیال. این قضیه واقعا درد بدیه که احساس میکنم هیچ دختری باهام ارتباط برقرار نمیکنه. یعنی چی این؟ یعنی من لولو خرخرهم؟ آیا نفرت انگیزم؟ آیا چی؟ شایدم مشکل از منه، که خیلی سردم. شاید خجالتی ام. ولی ت, ...ادامه مطلب