این آدما

ساخت وبلاگ

فکر نمیکنم هیچکس تا حالا توی همچین وضعیتی گیر کرده باشه. واقعا سخته که بخوای اینجور رابطه‌هارو مدیریت کنی

ما یه دوستی داریم که کلا از لحاظ سر و زبون هیچی کم نداره. کلا ورد زبونش چاکرم و مخلصم و از این حرفاس. البته کمک‌هایی هم کرده بهم. مثلا روزای دانشگاه، صبحش با سوناتا میاد دنبالم (البته مسیر همین‌وره به هر حال :) ) و موقع مقاله نوشتن، وقتی که میبینه چیزی که داره مینویسه خر حمالی هاش زیاده، سراغ منو میگیره و یه جوری میگه بیا با هم بنویسیم که انگار تو دنیا هیچکسو غیر من نداره و اینا...

اما از همه‌ی اینا بگذریم، یه چیزایی هست که واقعا اذیتم میکنه.

اینکه خیلی پشت سر این و اون حرف میزنه. البته با همین فرمول تونسته از زیر زبون دیگران هم حرفایی رو بیرون بکشه. یعنی اولش کلی پشت سر دیگران حرف میزنه و بعد شنونده پیش خودش میگه که لابد این آقا خیلی به من اعتماد داره که این حرفارو واسم میگه... اعتماد شنونده رو جلب میکنه و حالا کلی اطلاعات هم ازش میگیره. کلا دیگه دارم بالا میارم از این رفتارش. منم یه زمانی خر بودم و خیلی حرفامو واسش گفتم... امیدوارم واقعا پیش کسی نگفته باشه. اما دیگه تموم شد. از اونجایی که باهوش هم هست، خیلی زود از حالت آدم میفهمه که یه چیزی هست. یکی دیگه از چیزایی که نمیتونم دربارش تحمل کنم اینه که حرفش با عملش یکی نیست. مثلا میشینه کلّی پشت سر فلانی حرف میزنه که چرا رفته زیر پستی که یکی از دخترا واسه تولد خواهر کوچیکه‌ش گذاشته، کامنت میذاره و تبریک میگه. مگه اصن ربطی به اون داره. این کار معنیش چیه... از این حرفا... و بعد خودشم خیلی شیک میره کامنت میذاره و تبربک میگه :)

و یکی دیگه از اخلاقاش اینه که بعضی وقتا واسه چیزای خیلی بی‌اهمیت دروغ میگه. اگه واسه  چیزای با اهمیت دروغ میگفت، درکش میکردم ولی اینو دیگه هیچ جور نمیتونم هضم کنم.

و چیزای دیگه... مثلا لباسشو میزنه بالا، از سیکس پکش عکس میگیره میذاره پروفایل! ببینین من چقد فلانم. زشته به خدا... از این جور دغدغه‌های مزخرف هم زیاد داره...

خلاصه... نمیدونم اینو چیکارش کنم. نه عملا بدی‌ خاصی ازش دیدم که به اون بهونه بذارمش کنار، نه واقعا ته دلم خوشم میاد ازش که بخوام به عنوان رفیق دور‌ و برم نگهش دارم.

البته اسرار زیادی هم از ما دستشه... همینطور که از خیلیا...

وضع خوبی نیست... حالم گرفته‌ست... همین...

+ نوشته شده در  شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۶ساعت 8:30  توسط بی‌نام  | 
خودم. من واقعی...
ما را در سایت خودم. من واقعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : namelessmea بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 22:57