فکر کنم بهتره که دیگه اینجا ننویسم. یه فایل Word از نو میسازم. دیگه هرچی میخوام بگم رو اونجا مینویسم واسه دل خودم... توش فهرستبندی هم میکنم حرفامو که همه چی مرتب باشه :) شاید یه روز نیاز شد حرفامو درباره یه موضوعی یا یه شخصی یا هرچی، آپدیت کنم. ویرایش کنم... اینجوری بهتره. البته الان فهرست ساختن بلد نیستم. میرم یاد میگیرم... به هر حال شاید اینجوری راحتتر بتونم بنویسم. شاید دیگه وقتشه که خودم حالِ خودمو خوب کنم... اگه بتونم! دعا کنید که بتونم... لطفا...
تکلیف اینجا هم فکر کنم معلومه... پاکش نمیکنم اما دیر یا زود زیرِ خروارها وبلاگ جدید و مطالب جدید دفن میشه و فراموش میشه و ... حیف...
یه چیزی بگم و تموم. دقت کردید بعضی از جملهها از قداست و معنیِ واقعی خودش داره فاصله میگیره؟ مثلا همین که «مرسی که هستی»... این دیگه سر زبون همه افتاده. حتی بعضیا واسه مسخرهکردن بکار میبرن. اما من واقعا میخوام از صمیم قلبم بگم که «مرسی که بودید» و «مرسی که هستید» ...
اینجا واسه من تبدیل به یه تجربهی بیاد موندنی شد... مطمئنم تا آخرِ عمرم فراموشتون نمیکنم...
همین...
ایشالا که هرجا هستید، خوش باشید و موفق و مؤید...
مواظب خودتون باشید. خدانگهدار...
برچسب : نویسنده : namelessmea بازدید : 78