اونی که دوستم داره

ساخت وبلاگ
شاید یه ذره عجیب غریب باشه. مردم همیشه درباره کسی که دوستش دارن مینویسن. من میخوام درباره کسی که دوستم داره بنویسم... ببخشید که طولانیه

چیزایی که قبلا درباره خودم نوشتم، خیلیاش اشتباه بودن. نوشتم که تو دنیا کسی دوستم نداره. تنهام. فلانم. بیسارم... البته ته دلم این حس هست. نمیدونم بخاطر چیه. شاید از بچگی مونده. ولی زیادم درست نیست...

یه نفر هست که دوستم داره. واسه دوستاش تعریف کرده. پیششون درد دل کرده. دوستاشم به هر حال... دهن لقی کردن... و تهش به من رسیده خبرش...

یه دختر خیلی آروم. خیلی خوب. یه دختر مومن. و به شدت احساسی...

یکی از دخترای دانشکده بم میگفت مگه چشه که دوستش نداری؟ گفتم کی گفته دوستش ندارم؟ دختر خیلی خوبیه. قبولش دارم... ولی خب... اون حسی که باید باشه، نیست. نمیدونم چجوری بگم...

مطمئنم من اولین عشقشم. اصلا دلم نمیخواد ضربه عشقی بخوره تو اولین تجربه‌ش... گرچه دست من نیست... ولی به هر حال دلم میخواد وقتی هم که میره، از من یه خاطره‌ی خوب تو ذهنش باقی بمونه. اسم من که میاد، نگه عاشق یه آدم عوضی شده...

دختر ساده‌ایه. شایدم واسه من فقط اینجوریه. کم حرفه. عین خودم. خوشگلیش در حد معمولیه. خیییلی خوشگل نیست. ولی خب اینم در نظر بگیرین که آرایش هم اصلا نمیکنه... مطمئنم اگه واسه زندگی انتخابش کنم همیشه هرکاری میکنه که حال من خوب باشه...

دیشب حرفو کشوندم سمت این موضوع. بهش میگفتم حرف دلتو بزن. خجالت میکشید. طبیعی هم هست :) خودم باشم عمرا بتونم رو در رو بگم دوستت دارم! اما سعی کردم کارشو راحت کنم...

میدونی، ما حتی با ضمیر مفرد هم حرف نمیزنیم. آقای فلانی و خانوم فلانی صدا میکنیم همو :) بهش گفتم خانوم فلانی... من همه چیو میدونم :) خیلی وقته که میدونم... گفت اگه میدونید پس چرا تا حالا هیچی نگفتید؟ شما چی میدونید درباره من؟ شما هیچی نمیدونید که بهم چی گذشته...

.

نباید اینجوری میشد. من چه اشتباهی کردم؟ بخدا نمیخوام دل یه دختر معصومو بشکونم... اتفاقاتی که الان میوفته، اثرش تا آخر عمر رو روحش باقی میمونه... نکته دردآور داستان اینه که، کسی که خیلی دوستش دارم، کسی که تا میبینمش قلبم یهو ضربانش آمپر میچسبونه، دوست صمیمی همینه! اونم اتفاقا خیلی دختر مومنیه... از این مومنای خشک نه. ازین عبوسا نه. مهربونه. خیلی خیلی خیلی مهربونه. درسشم که خیلی خوبه. داداشش رتبه تک رقمی شد. خواهرش مدال جهانی المپیاد داره. چی بگم... واقعا من لیاقت همچین دختر‌ خوبیو ندارم :)) شاید دارم ازش بت میسازم. نمیدونم. ولی چیزی که میدونم اینه که بدجور دوستش دارم. بدجور...

حالا اینی که دوستم داره، جریانو میدونه. میدونه اونو دوست دارم. اصن خودم گفتم بهش. دارم به هر دری‌میزنم که یه بهونه ای دستش بدم بیخیال من شه. ولی اونی نمیشه که میخوام. فقط بغض میکنه. ناراحت میشه. من نمیخوام زجر بکشه :(( چرا عاشق من شد؟ من بی‌گناهم... خدا خودش میدونه من نمیخواستم اینجوری شه...

قراره یه روز بهم زنگ بزنه بی رودروایسی حرف دلشو بزنه... واسه من که فرقی نمیکنه. من همین الانشم میدونم دوستم داره. اونم میدونه که میدونم. فقط شاید اینجوری یه ذره آرومتر شه... نمیدونم.

این خیلی خوبه که یه نفر آدمو دوست داشته باشه... ولی من راضی نیستم زجر بکشه... هیچ کاری هم از دستم بر نمیاد...

خدا خودش درست کنه همه چیو.

فعلا

خودم. من واقعی...
ما را در سایت خودم. من واقعی دنبال می کنید

برچسب : اونی که میگفت دوسم داره,اونی که دوستت داره,اونی که واقعا دوستت داره,اونی که دوستت داره پشت خطه,اونی که دوسم داره,عزیزم اونی که دوستت داره پشت خطه,اونی که میگه دوستت داره,اهنگ عزیزم اونی که دوستت داره پشت خطه, نویسنده : namelessmea بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 21:24