خودم. من واقعی

متن مرتبط با «احساس امنیت در کودکان» در سایت خودم. من واقعی نوشته شده است

آمدی در خواب من...

  • آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی؟ای عجب ازاین طرف هاهم گذاری داشتی!راه را گم کرده بودی نیمه شب شایدعزیزیاکه شاید بادل تنگم قراری داشتی!مهربانی هم بلدبودی،عجب نامهربانبعدعمری یادت افتاده که کاری داشتیسر به زیر انداختی و گفتی آهسته سلاملب فرو بستی نگاه شرمساری داشتیخواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکستنه،نگفتم سالها چشم انتظاری داشتیبانوازش می کشیدی آه،و میگفتی ببخشسر به دوشم هق هق بی اختیاری داشتیوقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من شاید از دیوانه ی خود،انتظاری داشتیصبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بودکاش میشد باز در خوابم گذاری داشتیعشق یعنی بی گلایه لب فروبستن،سکوتدلخوش از اینکه شبی با او قراری داشتی!شهریار   پی‌نوشت: ازین به بعد گهگاهی که چیزی ندارم بنویسم، شعرایی که دوس دارمو میذارم..., ...ادامه مطلب

  • احساس امنیت

  • یهویی به سرم زد برم سراغ امنیت احساسی یا Emotional Security حالا که مقاله هاشو میخونم، میبینم چقدر شبیه این جمله هاییه که قبلا تو تنهایی واسه خودم مینوشتم. خودِ آرمانی مو مشخص میکردم: جلف نباش.با وقار باش.مهربونی از صورتت بباره.و مغرور باش...   این جمله ها همیشه حس خوبی بهم میده. همیشه خودمو اینجوری دوست دارم ببینم. اینا یه جورایی همون احساس امنیته. احساس امنیت داشتن از لحاظ روانی یکی از بزرگترین نعمتای الهیه. من ندارمش. عدم احساس امنیت به طور کلی باعث خجالت یا عصبانیت میشه. یکی از دلایلش میتونه این باشه که یه جای عزت نفس طرف میلنگه. تهش آدم میره به سمت تنهایی... ب,احساس امنیت,احساس امنیت اجتماعی,احساس امنیت شغلی,احساس امنیت در زنان,احساس امنیت شهروندان,احساس امنیت اجتماعی چیست,احساس امنیت اجتماعی زنان,احساس امنیت زنان,احساس امنیت در کودکان,احساس امنیت چیست ...ادامه مطلب

  • درباره‌ی اون شخص خاص...

  • خدایا، میدونم که میدونی، ولی خب منم مینویسم. چه اشکالی داره... خدایا... میدونی که دوستش دارم... میدونی که همون اوایل وقتی حرف میزد واقعا واسم با بقیه فرق داشت... مهربونی ای که تو وجودش بود، تو وجود هیچکس دیگه نبود... روشنفکری ای که تو وجودش بود، تو وجود هیچکس دیگه نبود... خدایا، میدونی که چقدر دوستش دارم... خدایا، کسی که اون پیامو داده کیه؟ همینه؟ یعنی واقعا راست میگن که دل به دل راه داره؟ خدایا، میدونی خودت که چقدر حالم بده. نمیدونم چرا. شاید ترسِ از دست دادنشه. شاید ترس از اینکه نکنه حالا که میدونم اونم منو دوست داره، رفتارم عوض شه... اصن نکنه در‌ مورد من اشتب, ...ادامه مطلب

  • درد تنهایی مزمن

  • خوبیش اینه که دیگه اینجا کهنه نمیشه. اصلنم نباید نگران این باشم که فلان سوژه از دستم در رفت. چرا؟ چون اینجا خودِ منه. چیزاییه که هر روز از درونم میجوشه میاد بیرون. هر روز باهاشون سر و کله میزنم... نمیدونم درباره کدومشون بنویسم. خیلی جالبه که حتی الان که چنتا چیز دارم واسه گفتن، بازم ته وجودم این ترس هست که نکنه یه روزی بیاد که چیزی نداشته باشم بنویسم دربارش... بیخیال. این قضیه واقعا درد بدیه که احساس میکنم هیچ دختری باهام ارتباط برقرار نمیکنه. یعنی چی این؟ یعنی من لولو خرخره‌م؟ آیا نفرت انگیزم؟ آیا چی؟ شایدم مشکل از منه، که خیلی سردم. شاید خجالتی ام. ولی ت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها