خودم. من واقعی

متن مرتبط با «شب اول عروسی» در سایت خودم. من واقعی نوشته شده است

فکرای شب امتحان

  • حالا اینکه چرا ساعت یک و نیم نصفه شب، اون شب امتحان سخت فیزیولوژی کلیه، یهو این فکر افتاد تو مغزم که بیام اینجا بنویسم، خودمم نمیدونم دلیلشو... یه سری افکار تو مغزم هستن که نیاز به حلاجی دارن. باید روشون کار بشه تا یه نتیجه منطقی ازشون در بیاد. چنتا چیز هست که باید بنویسم. یکی اینکه وقتی نگاهِ دیگران روم باشه، نمیتونم کارمو بکنم. به شدت حساسم رو این قضیه. مثلا همین بازدیدایی که این وبلاگ داره. همین تعداد محدود. خوبه که کسایی که میخونن محدودن. وگرنه ناخودآگاه دست و دلم سمت نوشتن نمیره. هی به خودم میگم الان چجوری بنویسم که اکثریت خوششون بیاد؟ جواب شمارو میدونم. میخواد بگید خودت باش نظر بقیه مهم نیست. میدونم :) حرفتون هم درسته کاملا. ولی کسی که بیست و اندی سال اینجوری زندگی کرده، یه ذره طول میکشه تا عادت کنه... نقطه شروعش همین وبلاگه... ایشالا. فقط واسه دل خودم مینویسم. چه لوس باشه، چه غمبادی باشه، چه شاد باشه، چه کلیشه ای باشه... اما کلا میگم وقتی کسی نگام کنه، کارمو نمیتونم درست انجام بدم. نمیتونم بنویسم. نمیتونم بخونم. تمرکزم بهم میریزه. اگه منو به حال خودم بذارن، بهترین نتیجه ی ممکن ر, ...ادامه مطلب

  • شب اول

  • داستان جوجه عقابی که بین چنتا مرغ سر از تخم در میاره رو حتما شنیدی. اگرم نشنیدی مهم نیست. کل‌ش همینه. یه جوجه عقاب، وقتی از تخم بیرون میاد خودشو میون کلی مرغ میبینه. جوجه عقاب، با آداب و رسوم مرغا بزرگ میشه. جوجه عقاب اصلا نمیدونه که از این قماش نیست. جوجه عقاب اصلا نمیدونه که میتونه بال‌هاشو باز کنه و توی یه چشم بهم زدن اونقدر بره بالا که چشم هیچ مرغی نتونه ببینتش. جوجه عقاب، بدبخته... همین.حس عجیبی به این داستان دارم. نمیخوام بگم احساس میکنم جوجه عقابم یا هرچی. فقط بعضی وقتا واقعا خسته میشم. دلم میخواد ماشینو وردارم برم وسط یه بیابون، اونقدر داد بزنم تا,شب اول عروسی,شب اول قبر,شب اول,شب اول ازدواج,شب اول عروسي,شب اول عقد,شب اول فیلم,شب اول عروسی افغانی,شب اول ماه رمضان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها